@@ عاشقانه ها @@
@@ عاشقانه ها @@
خدایا ... همیشه دستم بالا بود تا دعا کنم . دعا کنم برای هر چیزی که داده بودی ... و خیلی چیز های دیگه . اما ... حالا ... حالا دیگر دستهایم توان بالا بودن ندارند. دیگر آنها افتاده اند . بی توان . ساده . بر روی خاک . افتاده اند تا کسی آنها را بگیرد و جایی امن برایشان پیدا کند و ... نمیدانم چرا این هارا مینویسم . به چه امید ؟ اما مینویسم برای خودم ... برای آنهایی که هم درد من اند ...
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |